باران و دیگر هیچ

پنجره هستم. پنجره ای رو به باران. امیدوار و ...

باران و دیگر هیچ

پنجره هستم. پنجره ای رو به باران. امیدوار و ...

خریت

آقا امروز رفتم کلاس. عااااالی بود. خوب طبق معمول همیشه این کلاسا من از همه کوچیکترم. این دستم هم  که شده وسیله تبدیل شدن ما به گاو پیشونی سفید. خلاصه آدمای جدیدی رو دیدم.

آقایون که همه از صنایع فضایی و دریایی و ایران خودرو هستن، خانما از جاهای معروفی نیستن. یکیشون با مزه است. 40 سالشه ولی واقعا تهش 30 -32 بهش میاد پزشکه. باحاله. شاده.

عصری رفتم یه مانتو خریدم نازه.


+ تمام روزمنتظر بودم زنگ بزنی تو بهتر از همه میدونی: گویند که انتظار همچون مرگ است... 


نظرات 1 + ارسال نظر
بهاره چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 01:55 http://spoonha.blogfa.com

کلاس عکاسی؟
مانتوتون مبارک

نخیر، بنده به علت فعالیتهای بسیار متنوع و بی ربطی که انجام میدم در همون راستا دوره ممیزی داخلی iso 9001 رو میگذرونم.
مرسی، کلی خوش تیپ میشم باهاش...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.