عشقی که گذارش به تو در خواب نمیخورد
از ما جگری خورد که قصاب نمیخورد
یک عمر دلآسوده به سر کردم و ای کاش
چشمم به تو در آن شب مهتاب نمیخورد
از برکهی خشکیده مرا مرده گرفتی
این صید، فریب تو به قلاب نمیخورد
گر دور زمان این همه نامرد نمیشد
در جمجمهی شیر، شغال آب نمیخورد
از تیغ نهان در کف درمانده حذر کن
هر دشنه که بر گرده سهراب نمیخورد
محمد علی جوشایی