مدتیه که وبلاگ لی لی با لی لی رو میخونم. خیلی اتفاقی باهاش آشنا شدم. اولش برام دیدن اون همه رنگ عجیب بود. بعد جذاب شد. من اساسا خیلی اهل رنگ نیستم. معمولا لباس هام یا کفش هام همه رنگ های روتین و عادی دارن. مثلا هیچ وقت لباس زرد نداشتم. خیلی کم لباس سبز. با سورمه ای و خاکستری و قرمز حال میکنم. عمده وسایل و لباسهام هم همین رنگین. ولی دیدن اون همه رنگ کنار هم خوب به نظرم خیلی پر انرژی اومد. علاقه مند شدم و تصمیم گرفتم یکم سلیقه ام رو تغییر بدم تا ببینم چه طوریه. در اولین قدم برای رنگی شدن یه کیف مدارک سبز خریدم که مخصوص کوله پشتیه و میتونم کتابهام و جزوه هامو بذارم توش بدون اینکه خم بشن. حس خوبی دارم. پیش به سوی رنگ ها....
ممنونم خانوم لی لی.
امروز روز خوبی بود. تعمیرات خط تولید بود. تیگر هم یه کار فوری براش پیش اومد و رفت و من موندم و یه خط تولید باز و کلی کار.
آخرای کار بود که یادم افتاد وااااااای یه خط لوله 140 متری در ارتفاع 15 متری از زمین کلا بسته شده. و من فقط 2 تا نیرو داشتم برای این کار و فقط 2 ساعت وقت. خودم دست به کار شدم و با بچه ها رفتیم بالا و تو همون 2 ساعت مسیر باز شد. و من کلی تعجب کردم از زور بازوی ! خودم. تازه اومدیم پایین تولید شروع شد و آقای مدیرعامل دستور تست محصول رنگی رو دادن. ما هم که کلا نه نمیگیم گفتیم بسم الله. تا ساعت 6 رنگ دلخواه ایجاد شد و بنده ساعت 7 رسیدم خونه.
در حال خوندن کتاب سیندخت از علی محمد افغانی هستم شروع بسیار جذابی داشت ولی بعدش یکنواخت شد. تصمیم دارم تمومش کنم امشب.
+ دلم هواتو کرده.
سپاس. ممنون که سر زدی.