میخوام یه چیزی تعریف کنم براتون:
شده تا حالا حس کنین تو خلا زندگی میکنین؟ یعنی هر نیرویی.که وارد میشه بهتون هیچ تاثیری نداره ؟ مثلا میرین مهونی، سفر، خرید... ولی انگار هیچی.ثبت نمیشه تو ذهنتون. بی تفاوت نیستین ولی اینقدر تو خودتون غرق شدین که یادتون نمیاد زندگی اجتماعی، تغییر مکان و زمان هم وجود داره. انگار ادم تو یه زمان خاص تو گذشته مرده و بعد از اون زمان دیگه چیزی ثبت نمیشه. خیلی حال بدیه. همه چیز ساکن و گنگه. راکد. میبینی ولی ثبت نمیشه، گوش میدی ولی نمیشنوی. انگار ذهنت اروم اروم داره تهی میشه.
من از 8 یا 9 ماه پیش اینطوری شدم. زندگی توی خلا. خیلی برای بیرون اومدن ازش تلاش کردم ولی موقته. دوباره برمیگردم بهش بدون اینکه بفهمم چشم باز میکنم و میبینم تو خودم فرو رفتم. امروز برای اولین بار تونستم حالمو توصیف کنم. قبلا نمی فهمیدم چی میشه تازگی دارم به شناخت میرسم.
نمیدونم شما این اوضاع رو تجربه کردین یا نه ولی امشب از اینکه تونستم حال چرندمو توصیف کنم و دقیقا بگم چجوریه حس خوب ساده ای دارم. مثل ادمی که زبونشو نمیفهمیدن حالا یه مترجم اومده که میتونه حرفاشو ترجمه کنه...
خل.شدم:-D