باران و دیگر هیچ

پنجره هستم. پنجره ای رو به باران. امیدوار و ...

باران و دیگر هیچ

پنجره هستم. پنجره ای رو به باران. امیدوار و ...

من زنده ام

خیلی وقته چیزی ننوشتم. همش به خاطر درگیری کاریه. این چند هفته تقریبا هر روز حدود 12 ساعت کار کردم بعضی روزا حتی به 16 ساعت هم رسیده. خیلی سخت شده این چند وقته.البته به قول خودم که همیشه به بچه ها میگم خوب نون خوردنم سخته پس نون نخوریم...

دیروز عصر دیگه بچه های خط بهم میگفتن تو نمی خوای بری خونه؟ تو مگه خونه زندگی نداری/ منم میخندیدم و میگفتم رسما دارین منو از کارخونه بیرون میکنین اونا هم میخندیدن و میگفتن دقیقا....

کارمو دوست دارم. سخته ولی من دوسش دارم. متفاوته. 

دستم هم خیلی بهتره. نصف ناخنم در اومده یکم کجه ولی به نظر من زیباترین ناخن دنیاست....

+ دلم برای صدات تنگ شده.

چه غریب ماندی ای دل! نه غمی، نه غمگساری
نه به انتظارِ یاری، نه ز یار انتظاری

غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری

نه چنان شکست پشتم که دوباره سر برآرم
منم آن درخت پیری که نداشت برگ و باری


+

ایده خوب


"The cure for boredom is curiosity. There is no cure for curiosity." - Ellen Parr

خوبم

دلم هوای نوشتن داره. امروز عصر رفتم بیرون . اینقدر آواز خوندم و داد کشیدم خیلی خوب بود. خالی شدم.

+ وقتی بهت فکر میکنم ناخودآگاه یه لبخندی گوشه لبم میاد.

++ حالت بهتره، حس میکنم. خوشحالم.

+++ به طور غیر طبیعی خوبم. نمیدونم عجب خری هستم من. خوبم ولی بازم میگم غیر طبیعی خوبم!

just for you

عشقی که گذارش به تو در خواب نمی‌خورد
از ما جگری خورد که قصاب نمی‌خورد

یک عمر دل‌آسوده به سر کردم و ای کاش
چشمم به تو در آن شب مهتاب نمی‌خورد

از برکه‌ی خشکیده مرا مرده گرفتی
این صید، فریب تو به قلاب نمی‌خورد

گر دور زمان این‌ همه نامرد نمی‌شد
در جمجمه‌ی شیر، شغال آب نمی‌خورد

از تیغ نهان در کف درمانده حذر کن
هر دشنه که بر گرده سهراب نمی‌خورد


محمد علی جوشایی